انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است

انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است

انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است

انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است

انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است

انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است

انصاف در جبلت عالم نیامده است


راحت نصیب گوهر آدم نیامده است

راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
کان نوش جانگزای تر از سم نیامده است
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
کورا ز حادثات امان هم نیامده است
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
اسباب این مراد فراهم نیامده است
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است
کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است